در قسمت قبل برخی از دلایل شدت اختلافات بین زوجین را با هم مرور کردیم اینک به ذکر مواردی میپردازیم که باعث روابط بهتر زوجین با یکدیگر میشود، به این امید که راهگشای زوجهای جوان باشد.
1-هر روز با هم در تماس باشید
زوج ها نیاز دارند که با هم صحبت کنند، به طریقی که احساس میکنند به هم نزدیک هستند. هر روز (حتی اگر خسته هستید) ولو برای چند دقیقه با همسرتان به گفتگو بنشینید و از مسائل روزمره یکدیگر باخبر شوید. بجای پرسیدن سوالات عمومی که معمولا جواب معینی دارد، سوال کنید که جلسه آنروز چه طور بوده و یا رئیس جدید چگونه آدمی است و آیا از شرایط جدید کار راضی است و سوالاتی از این قبیل. با این کار به همسرتان نشان میدهید که به او توجه و علاقه دارید.
2-فرصتهایی برای صحبت بوجود آورید
اغلب اوقات زوج ها بسیار فعال و پرکار میشوند. خانم برای خرید میرود، آقا ماشین را میشوید، خانم به تمییز کردن منزل میپردازد و آقا به تعمیرات داخل منزل و یا مرتب کردن باغچه جلوی منزل و....میپردازد. البته از این طریق کارهای بیشتری انجام میگیردو ولی متقابلا بین آنها فاصله میافتد. صحبت هایی که زوج ها هنگام شستن ماشین یا هنگام غذا درست کردن و یا تغییر دکوراسیون منزل با هم میکنند، حس نزدیکی آنها را تقویت میکند. بطور مثال یک زوج میتوانند صبح هنگام، زمانی که یکی در حال شستن دست و صورت و دیگری مشغول شانه کردن موهایش است با هم صحبت کنند، مهم نیست که راجع به چه موضوع صحبت کنند، مهم اینست که مسئلهای هرقدر هم کم اهمیت، مورد نظر هردو آنهاست به حدی که راجع به آن صحبت میکنند.
ممکن است این گفتگو کوتاه و در مورد مطلب خندهدار یا یک جوک جدید باشد. برای همصحبتی طولانی با یکدیگر قرار بگذارید حتی اگر به نظرتان خیلی رسمی و اداری جلوه کند. زوج ها باید دقایقی از وقت خود را برای امر فوقالعاده مهمی مثل همصحبتی با یکدیگر در نظر بگیرند. یک بار در هفته زمان کمی است و بهتر است که زمان بیشتری را در نظر بگیرند. اگر ممکن است از خانه خارج شوید و از فرزندان و محیط خانه دور شوید میتوانید برای قدم زدن به پارک نزدیک محل رفته و یا برای خوردن شام بیرون بروید، به این ترتیب میتوانید توجه و حواس خود را روی همسرتان متمرکز کنید.
3- در مورد مسائل خارج از خانه به بحث و گفتگو بنشینید
خیلی مهم است که بعضی اوقات موضوع بچهها و مشکلات خانه را کنار گذاشته و بجای آن راجع به مسائل مورد علاقه یکدیگر صحبت کنید. آیا میدانید که همسرتان علاقه دارد راجع به چه موضوعی صحبت کنید؟ به زمانی فکر کنید که هنوز فرزندی نداشتید و به کارهایی فکر کنید که با هم انجام میدادید. گفتگو در مورد مسائل و فعالیتهای مورد علاقه هر دو، سبب نزدیکی و درک عمیق طرفین میگردد.
4- به هنگام گفتگو، از تحریک اعصاب همسرتان اجتناب کنید
وقتی خانمی میگوید: (بیا با هم صحبت کنیم) بسیاری از مردها فکر میکنند او میخواهد راجع به رفتار بد او صحبت کند و یا میترسند که این صحبت یک سخنرانی درباره آنچه باید انجام داد و آنچه نباید، باشد. همسرتان نباید از کلماتی مانند (تو) و یا (تو همیشه) که باعث میشود طرف مقابل حالت تدافعی بخود بگیرد، استفاده کنند.
همیشه با گفتن (من) کلامتان راآغاز کنید و از انتقاد بپرهیزید. به این ترتیب همسر شما درمییابد که نیازی به دفاع از خود ندارد. وقتی از هم گله و شکایت دارید امکان حل مشکل را هم بوجود آورید. میتوانید بگوئید«احساس میکنم که این مشکل سبب شده ما حرفهای یکدیگر را درک نکنیم» و اضافه کنید: فکر میکنم بهتر است پس از خوابیدن بچهها چند دقیقهای با هم صحبت کنیم به این ترتیب میتوانید راهحلی برای برطرف کردن مشکل بوجود آورید.
5- از بیان مسائل خودداری نکنید
یکی از مزایای صمیمی بودن همسران این است که آنها میتوانند راجه به هر چیزی که دوست دارند صحبت کنند. اگر میخواهید راجع به مسئله یا موضوعی صحبت کنید که کمی برای شما مشکل است، میتوانید با گفتن جمله (میخواهم راجع به مسئلهای صحبت کنیم که کمی مشکل است) شرایطی را بوجود آورید که بتوانید راحتتر صحبت راجع به موضوع مورد نظر را آغاز کنید.
حتی اگر تمام نکاتی که در بالا ذکر شد رعایت کنید، تصور نکنید که سریعا موفق خواهید شد. ابتدای امر، گفتگوی شما عجیب و حتی غیر واقعی بنظر میرسد، اما بتدریج حالت عادی خواهد گرفت.
زندگی یک راز است، ناشناختهترین راز خلقت دو مخلوقی که اغلب هیچ نسبتی با هم نداشتهاند و با نشستن بر سفره عقد سرنوشتشان را به هم گره میزنند و پیمان میبندند که تا پایان عمر در خوشیها و مصائب یار و غمخوار یکدیگر باشند و پای به خانهای میگذارند که آشیانه محبتشان است و هر کدام با هزاران امید به آن وارد شدهاند و هیچکدام از این دو قصدی به جز خوشبخت شدن و خوشبخت کردن دیگری ندارد، آشیانهای که ستونش بر عشق و محبت است و نباید کلید آن را به دست نااهلان سپرد.
باید بدانیم خوشبخت شدن و خوشبخت زیستن هیچ فرمول خاصی ندارد. این ما و دید ما به زندگی است که آن را میسازد.
علل بروز اختلافات در زندگی زناشویی عدم درک مقابل توسط طرفین است. اختلافاتی که باعث میشود بارها بگوییم «ما با هم تفاهم نداریم»، زندگی ما گرم نیست، مایکدیگر را درک نمیکنیم و.....جملاتی که تمام عمر در دل زوجین باقی میماند و یا اگر هم مطرح میشود با سکوت طرف مقابل بدون جواب میماند. و در برخی از موارد چنان این تنشهای عاطفی زیاد میشوند که زوجین راهی به جز طلاق و جدایی را نمییابند و هر کدام از آنها با خود میپندارند که همه چیز تمام شد.
کارشناسان امور خانواده معتقدند که سالهای اولیه زندگی سالهایی بحرانی است، سالهایی که با سپری شدن آنها میشود تا حدود زیادی دوام زندگی زناشویی را تضمین کرد. در زندگی زوجین تنشها و چالشهای زیادی وجود دارد که این تنشها نباید باعث پایان یافتن زندگی زناشویی شود.
با هم برخی از دلایل شدت اختلافات بین زوجین را مرور میکنیم به این امید که راهگشای زوجهای جوان باشد.
1-کمرنگ شدن معنویات
هرگاه معنویت در زندگی زوجین جایگاهی نداشته باشد به همان میزان خودخواهیها و کجفهمیها حرف اصلی را میزند. وقتی در زندگی زوجها مردسالاری و یا زنسالاری و خودمحوری جای خود را به خدا محوری و معنویت طلبی بدهد دلها صاف میشود و تنشها کمرنگ میشود و خودخواهیها که زمینه اصلی اختلافات است کنار میرود.
2-برداشتهای سطحی و غلط
در بسیاری از موارد ایجاد کدورتها از عدم درک متقابل توسط زوجین نشات میگیرد و برداشتهای سطحی و غلط است که باعث میشود هریک از زوجین از اعمال و رفتار طرف متقابل برداشتی مطابق با میل خود میکند و واقعگرایی در این مورد جایگاهی ندارد و هریک از زوجین دیگری را به درک نکردن، بیعلاقه بودن، بیفکر بودن و....متهم میکند.
3-کم شدن رفتارهای صمیمی و عاشقانه
اکثر زوجها خصوصا خانمها معتقدند که رفتار طرف مقابلشان نسبت به دوران نامزدی فرق کردهاست و شاید روزانه بارها به خود بگویند آیا همسرم مرا به اندازه اوایل دوست دارد؟پس چرا رفتار او اینقدر سرد و بیروح شده است؟ آیامن تغییر کردهام؟ پس از گذشت چند سال از زندگی زناشویی هریک از زوجین آنچنان سرگرم زندگی و مشغلههای مربوط به آن میشوند که جایگاه رفتار صمیمی و عاشقانه را به کل از یاد میبرند و گاهی اوقات متاسفانه فراموش میکنند. البته این حالت بخاطر مشغله کاری زیاد، مشکلات مادی و فشارهای زندگی ماشینی است که دیگر روحیهای برای ابراز عشق و علاقه باقی نمیگذارد ولی این مسائل نباید باعث شوند و نباید زمینهای را بوجود بیاورند که هر یک از زوجین فکر کنند که فریب خوردهاست و به قول معروف زندگی را باخته است.
4-تغییر خلق و خوی
یکی دیگر از عواملی که در اختلافات تاثیر فراوانی دارد خلق و خوی طرفین است که میتواند بزرگترین تاثیر را در سلامت روانی داشته باشد، بزرگترین مشکلات را با اخلاق حسنه میتوان رفع نمود و همانطور که بزرگان ما گفتهاند سلامت دنیا و آخرت در گرو اخلاق نیکوست و وقتی به یکباره این اخلاق نیکو به اخلاقی زشت و زننده تبدیل میشود چه از طرف مرد و در قالب بهانهجویی، ایراد گرفتن بیمورد از یکدیگر، کج خلقی و... ظاهر میشود، در مدت کوتاهی سلامت زندگی زناشویی را به خطر میاندازد و بیشترین لطمه را به زوجین وارد میکند.
5-کمی مطالعه
با مطالعه و تحقیق زن و شوهر میتوانند بفهمند که به چه چیز نیاز دارند؟ آیا مردها و زنهای ما میدانند که طرف مقابلشان به چه نوع محبتی نیاز دارد؟ آیا محبت از نظر مرد و زن یک مفهوم دارد؟ تفاوتهای عاطفی زن و مرد کدام است؟ زن و مرد از نظر روانشناسی چه تفاوتهایی با هم دارند؟ اینها تمام سوالاتی است که با کمی تحقیق و جستجو میتوان پاسخ آنها را به دست آورد و به این ترتیب سلامت زندگی مشترک را تضمین کرد.
6-عدم اظهار علاقه
اظهار علاقه، زندگی مشترک را از سوء تفاهمات دور میکند. بعضی از زنها و شوهرها وحشت دارند که طرف مقابلشان بفهمد که آنها دوستشان دارند و مداوم واهمه دارند که مبادا این اظهار عشق و علاقه نقطه ضعفی برای آنها به حساب بیاید. در صورتیکه به نظر اکثر محققان و روان شناسان این عدم اظهار علاقه است که ضربات جبران ناپذیری را به زندگی زناشویی وارد میکند، به دلیل اینکه وقتی زن و شوهر به بهانههای مختلف محبت خود را پنهان میکنند ماشین زندگی زناشویی در نهایت با سردی، بیتفاوتی و خاموشی راه خود را میپیماید و حرکت و پویایی و تلاش جای خود را به کینه و نفرت میدهد و تمام عواطف و احساسات پاکی که باید در زندگی و خانواده خرج شود به یکباره به کینه مبدل میشود.
7-سوءظن
اگر مردها و زنهای ما بیاموزند که با وارد شدن به خانه، یکدیگر را سوال پیچ نکنند و به هر چیزی با بدبینی نگاه نکنند آمار خیلی از بگو مگوها پایین میآید. به راستی سوءظن بلای خانمانسوزی است که روزها گریبان بعضی از خانوادهها را گرفته است. فرق نمیکند که این سوءظن از طرف مرد باشد یا زن، به هر حال طرف مقابل را تشویق میکند به گرفتن انتقام، سوالاتی از قبیل کجا بودی؟ چه میکردی؟ با کی صحبت میکردی؟ ساعت چند میروی؟ ساعت چند میآیی؟ و هزارها سوال دیگر، البته وقتی این سوالها در کمال بیمنظوری پرسیده شود هیچ مانعی ندارد. ولی وای از روزی که هریک از زوجین بخواهد یک نتیجه غلط و غیرمنطقی از این سوال و جوابها بگیرد آن وقت است که سوءظن مثل آتشی برخرمن زندگی زناشویی وارد میشود و خشک و تر را با هم میسوزاند و هریک از زوجین که مورد سوءظن قرارگرفته است سعی میکند با انجام همان کارهایی که طرف مقابلش از آنا وحشت دارد انتقام بگیرد و در واقع زن یا مردی که به طرف مقابلش سوءظن دارد با رفتارهای خودش او را میفرستد به طرف همان چیزی که از او وحشت دارد.
8-چشم و همچشمی
یکی دیگر از بلاهای خانمانسوزی که گریبان برخی از زوجها را میگیرد چشم و همچشمی است و در این مورد هریک از طرفین، طرف مقابل را با کسانی دیگر مقایسه میکند و در این قیاس به ناحق همسر خود را پایینتر از دیگران میبیند و این خود سرآغاز سردی و نارضایتی از زندگی است.مثلا شخصی همسر خود را با یک قیافه خاص، شغل، خانواده، شخصیت و رفتار مشخص انتخاب کرده است، حال که چند سال گذشته است این شخص به یکباره تغییر شخصیت میدهد و به فردی مادی و ظاهر بین تبدیل میشود و وقتی همسر خود را با ملاکهای کنونی خود قیاس میکند سازگاری بین همسر خودش و ملاکهای کنونی نمیبیند و همین امر سرآغاز اختلافات فراوانی میشود.
زن در برخورد با مردهای موفقتر از شوهر خودش مرد را متهم به بیعرضگی میکند و مرد در برخورد با زنان موفقتر از همسر خودش همسرش را متهم به بیسوادی، کمفرهنگی و....میکند. زن و شوهر نباید ملاکهای انتخاب خود را تغییر دهند. اگر از آغاز به مادیات، قیافه و خیلی از امور ظاهری دیگر اهمیت نمیدهیم تا پایان باید همینطور باقی بمانیم به دلیل اینکه طرف مقابل ما همان است که خود انتخاب کردهایم پس چرا بدون دلیل به او برچسبهای از سر بیمهری بزنیم و زندگی خود را تلخ کنیم.
9-غیبتهای طولانی
متاسفانه یکی از عوارض زندگی ماشینی که گریبان بسیاری از خانوادهها را گرفته است جدا بودن زن و شوهرها از یکدیگر برای مدت طولانی و یا کوتاه میباشد که همین جدا بودنها در دراز مدت تخفیف عشق و علاقه را بدنبال دارد. کم کم زن و شوهری که یک لحظه بدون یکدیگر نمیتوانستند زندگی کنند عادت میکنند که روزها، هفتهها و حتی ماهها از یکدیگر جدا باشند و بعضا ذرهای ناراحتی و دلتنگی را هم در خود حس نمیکنند. این حالت به خاطر مقتضای فطرت آدمی صورت میگیرد چرا که انسان به هر وضغیتی عادت میکند و چه بسا به زنانی که اینگونه در غیاب شوهران خودف هم زن خانه میشوند و هم مرد خانه آفرین هم گفته میشود ولی متاسفانه باید این واقعیت تلخ را بپذیریم که این غیبتها چه از طرف مرد باشد و چه از طرف زن، کم شدن عشق و کمرنگ شدن علاقه را به دنبال دارد و کم کم زن و شوهر میفهمند که بدون یکدیگر هم میتوانند زندگی کنند و این حالت برای زندگی زناشویی بسار خطرناک است.
10-ورود میهمانان کوچک
یکی دیگر از عواملی که شاید در برخی از خانوادهها مشکلاتی را به وجود میآورد ورود و قدم گذاشتن بچهها به خانه و به قول معروف پدر و مادر شدن است. این واقعه در ظاهر باید خیلی جذاب و شیرین باشد که دختر و پسری که تا دیروز هیچ مسئولیتی نداشتهاند امروز با تولد نوزادی مسئولیت خطیر پدر و مادر شدن را به عهده میگیرند، ولی گاها دیده شده که مشکلاتی را برای پدر و مادرها ایجاد میکنند.مادر آنچنان سرگرم بچه و امور مربوط به بچهداری میشود که فراموش میکند که مرد خانه هم نیازهایی دارد و پدر نیز به خاطر مشکلات اقتصادی و وظایف مربوط به پدر شدن شیفت کاری خود را از یک نوبت به دو یا سه نوبت تبدیل میکند و همین امر باعث میشود که عملا پدر در خانه هیچ حضوری ندارد و فقط به موجودی تبدیل میشود که در پایان هر ماه خرجی برای خانواده بیاورد و دیگر هیچ و همین امر یعنی پدر و مادر شدن که میتواند خیلی جذاب و شیرین باشد عملا زن و شوهر را از هم دور میکند.
زن و مرد با تدبیر باید کاری کنند که ورود یک نوزاد به خانه، زندگی را شیرینتر و جذابتر کند نه سختتر و طاقتفرساتر.
با هم چند مورد از صدها موردی که باعث اختلافات در زندگی زناشویی میشود را مرور کردیم، بامید اینکه همت و انسانیت خود را در رفتار با همسرانمان به اثبات برسانیم و با یکدیگر از روی عشق و علاقه زندگی کنیم نه از روی عادت و اجبار.
در آینده به ذکر مواردی که باعث نزدیکی بیشتر زوجین میشود خواهم پرداخت.
چند روز پس از هک شدن پرشین بلاک توسط گروهی که خود را عراقی میخواندند، اکنون بار دیگر این سایت و این بار توسط یک گروه ایرانی هک شده است. گروه ایرانی هک کننده سایت پرشین بلاگ در پیامی که بر روی سایت هک شده قرار داده اند، نوشتهاند که در اعتراض به امنیت پایین این سایت، آن را هک کردهاند.
این گروه از هکرها همچنین در همین پیام متذکر شدهاند به تلافی هک شدن پرشین بلاگ توسط گروهی که خود را عراقی معرفی کرده بود، سایت هکرهای فوقالذکر را نیز هک کردهاند. هکرهای ایرانی که ظاهرا از نوع هکرهای «کلاه سفید» هستند، با هک کردن سایت پرشین بلاگ در واقع قصد داشتهاند تا توجه مسئولان این سایت را به فقدان امنیت این سایت جلب کنند.
عشق الهی دو طرفه است. عشق الهی از خدا به سوی ما جاری میشود و وقتی که به ما میرسد، ما نیز بعنوان روح باید آن را به نحوی به دیگران منتقل کنیم. این طبیعت زندگی است. عشق الهی جریان دارد. هر چیزی جریانی دو طرفه دارد.
پرزیدنت کندی میگفت، “نپرسید کشورتان برای شما چه میتواند بکند، بپرسید شما برای کشورتان چه میتوانید بکنید.” در اوایل دهة 1960 این جملة بسیار جالبی بود، چون به مردم نشان میداد که زندگی بهتر و غنیتری وجود دارد و صرفاً نباید دست بگیر داشت. این زندگی غنی به معنی بازگرداندن چیزی به زندگی است. تغییر آگاهی همین است.
تا وقتی که بخواهیم از هر کس و هر چیزی در اطراف خود تا جایی که میتوانیم چیزی را بگیریم، بدون آن که بهای کامل آن را بپردازیم، سر خودمان را کلاه گذاشتهایم و در انطباق با روح زندگی قرار نخواهیم داشت؛ چون زندگی معاملهای دو طرفه است. عشق از جانب خدا جریان مییابد و روح نیز سرانجام یاد میگیرد که باید دوباره این عشق را به خدا بازگرداند.
در سمیناری که در سانفرانسیسکو برگزار شد، پس از جلسة صبح یکشنبه، خانمی به نام میشله همراه با عدة زیاد دیگری در قسمت کتاب ایستاده بودند. او میخواست تعدادی کتاب و نشریةرا بخرد و به خانه ببرد. صف طولانی و پیچ در پیچ خریداران اتاق را دور زده بود.
میشله متوجه مادر و دختری شد که در صف روبرویش ایستاده بودند. دختر در حدود چهار یا پنج ساله بود، لباس سفیدی به تن داشت و روبان سفیدی به موهایش بسته بود.
میشله نگاهی به او کرد و گفت، “تو چقدر خوشگلی!” دخترک خجالت کشید. درست قبل از این که میشله این را بگوید، او کمی خسته شده بود، چون برای بچهها انتظار در صفهای طولانی کار دشواری است. اما دخترک مؤدبانه گفت، “مرسی.”
صف جلو رفت. در حدود ده دقیقة بعد میشله دید که دقیقاً همان جایی ایستاده که دخترک ایستاده بود. در صفی که دخترک ایستاده بود، مرد میانسالی هم بود. او نگاهی به میشله کرد و گفت، “چه جوراب خوشگلی دارین.” جوراب میشله رنگهای تندی داشت و کاملاً به چشم میزد.این بار میشله کمی خجالت کشید، اما مؤدبانه گفت، “مرسی، متشکرم. خوشم میاد اینا رو بپوشم.”
او متوجه شد که نقشها عوض شدهاند: او حرف خوشایندی را به دخترک گفته بود و دختربچه از او تشکر کرده بود. این عشق بود که از میشله به سوی دیگری جریان مییافت. بعد وقتی که صف جابجا شد، میشله در جای دخترک ایستاد و مردی که به جای قبلی میشله رسیده بود این جملة دلپذیر را به او گفت و او هم درست مثل دختربچه، این عشق را با تشکر به او بازگرداند.
این نمونهای از داد و ستد عشق خداست. شما عشق را دریافت میکنید و باید آن را به گردش درآورید.
آنچه در اینجا جالب بود نه فقط بازگرداندن عشق، بلکه چیزی بود که با مفهوم زمان و مکان هم درآمیخته بود. مرد جای میشله را گرفته بود و میشله هم جای دختربچه را.
میشله همین طور که داشت مردم را تماشا میکرد با خود گفت، واقعاً که همه چیز به مشاهده و آگاهی مربوط میشه. او فهمیده بود که زندگی همین است و بس: مشاهده و آگاهی و هوشیار بودن نسبت به وقایعی که در اطرافمان رخ میدهد.
رئیس شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما طی نامهای،اعتراض شدید این شورا نسبت به آنچه که آن را شیوه برخورد بسیار نامناسب و توهینآمیز مجری برنامه تلویزیونی «کوله پشتی» با سردار رادان فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ خواند به رئیس سازمان صدا و سیما اعلام کرد.
به گزارش ایسنا، دکتر حسین مظفر در این نامه خطاب به مهندس ضرغامی تاکید کرد: «برخورد بسیار نامناسب و توهینآمیز مجری برنامه با سردار رادان فرمانده محترم نیروی شجاع و اخلاقی انتظامی تهران، تمسخر طرح امنیت اجتماعی، مطرح کردن سخنان و مطالب کنایهآمیز در رابطه این طرح خداپسندانه و مورد رضایت مردم، طرح دیدگاههای شخصی خود به جای نظر مردم موجب وهن بوده و شدیدا مورد اعتراض است.»
رئیس مجمع نمایندگان تهران مطرح کرد: «مخدوش کردن تلاشهای صادقانه و فداکارانه نیروهای شجاع نیروی انتظامی توسط مجری این برنامه، همراه با نوع نگاه و اداهای تصویری ایشان شایسته یک مجری رسانه ملی در نظام اسلامی نبود.»
رئیس شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما در پایان این نامه از رئیس سازمان صدا و سیما خواست با توجه به تکرار این گونه حرکات در برخی برنامههای دیگر توسط مجری مذکور که موجبات نارضایتی شهروندان عزیز را بهدنبال داشته است، موضوع سریعا رسیدگی و نتیجه اقدامات به شورای نظارت منعکس شود.
درپی دستگیری و مجازات اراذل و اوباش، که جا دارد از نیروی زحمتکش انتظامی و قضائی تقدیر و تشکر بعمل آورد، نکاتی به ذهنم رسید که لازم دیدم عنوان کنم.بدون شک حضور چنین افرادی در کشور یک شبه بوجود نیامده است و عوامل متعددی (فرهنگی، اقتصادی، سیاسی،....) در بروز چنین ناهنجاریهایی دخیل هستند.
تلاش نیروهای انتظامی و قضائی برای ایجاد امنیت اجتماعی بر کسی پوشیده نیست، ولی مجازات به حق این جانیان در واقع بریدن شاخههایی است که ریشه آن (ناهنجاریهای جامعه )هنوز زنده است و در حال نشو و نما میباشد و چه بسا در آیندهای نه چندان دور باعث پیدایش شاخههای دیگری میشود که شعبان بی مخهای امروزی را به ثمر میرساند.
آیا وقت آن نرسیده است که برای رفع این مشکلات چارهای اساسی اندیشیده شود؟
آیا برای از بین بردن چنین افرادی، میبایست آنقدر صبر میکردیم تا این همه قربانی بدهیم؟
آیا نیروهای انتظامی و قضائی و اجرایی کشور برای از بین بردن ریشه این ناهنجاریها باز منتظر قربانیهای دیگری هستند؟
کاش بجای تاسف میتوانستیم تعصب بیشتری داشته باشیم.........
شنیدههای روز دوشنبه اول مرداد ماه از این قرار است که: گفته میشود پس از خداحافظی رحمان رضایی از تیم ملی، علی کریمی هم در حال فکر کردن روی این موضوع است و احتمال دارد به زودی از تیم ملی خداحافظی کند.
گفته میشود پس از بازگشت تیم ملی از مالزی چند بازیکن از عملکرد قلعهنوعی شدیدا انتقاد خواهند کرد. حسین کعبی یکی از آنهاست که انتقاد را از همان مالزی شروع کرده و در مصاحبه با خبرگزاری فارس مشکلات فنی را دلیل حذف ایران برشمرده است. مسعود شجاعی، جواد کاظمیان و چند بازیکن دیگر نیز چنین اعتقادی دارند.
امیر قلعهنوعی پس از بازی با کرهجنوبی عنوان کرد که چند بازیکن بزرگ تیم از زدن پنالتی طفره رفتند. قرار بود پنالتی پنجم را جواد نکونام بزند که اصلا کار به آنجا نکشید. اما علی کریمی و آندرانیک تیموریان تمایلی به زدن پنالتی نداشتند. رحمان رضایی هم گفته کسی از او نخواسته بود که پنالتی بزند که او این کار را انجام دهد.
آنقدر با اینترنت ذغالی کار کرده ایم و خون دل خوردهایم که گاهی فکر میکنم همه حرفها و داستانهایی که در مورد سرعت اینترنت در جاهای دیگر دنیا میشنوم و میخوانم، خواب و خیالی بیشتر نیست. اما گویا جدا آدمهایی هستند که این حقیقت مسلم را که اینترنت بیشتر از 128kbs ،عملا به درد نمیخورد و بیمصرف میماند را باور ندارند.بیایید مروری بر یک خبر داشته باشیم:
استکهلم، سوئد: سیگبریت لوثبرگ (sigbritt lothberg) یک تازه وارد به دنیای اینترنت است ولی این پیرزن 75 ساله سریعترین سرعت دسترسی به اینترنت را در دنیا دارد. وی میتواند از طریق فیبر نوری با سرعت 40 گیگابیت در ثانیه به اینترنت متصل شود. مقامات شهر karlstad که وی در آن زندگی میکند، این موضوع را تایید کردهاند. وی میتواند در کمتر از 2 ثانیه یک فیلم کامل را دانلود کند که هزاران بار سرعتر از سرعت کاربران عادی اینترنت است. او این سرعت دسترسی را مدیون پسر خود است.
پسر این خانم_ پیتر_ با همکاری یکی از دستاندرکاران شبکه مخابراتی شهر کارلاستاد، یک تکنیک مدولاسیون ابداع کردهاند که به یاری آن میشود بدون هیچگونه دستگاه گیرنده واسطهای، اطلاعات را بین دو روتور با فاصله 1240 مایل از هم، انتقال داد. پیتر لوثبرگ که یک متخصص شبکه است در این مورد میگوید: ما میخواستیم نشان بدهیم که هیچ محدودیتی در سرعت اینترنت وجود ندارد.
جالب است بدانید که این پیرزن پیش از این کامپیوتری نداشت و در حال حاضر فقط برای خواندن روزنامهها به اینترنت متصل میشود. سرعت دسترسی بالای این خانم بازتاب زیادی در سایتهای خبری داشته است و مطالب جالبی در مورد وی نوشته شده است. مثلا گرگوری سالیوان نویسنده یک سایت IT در پستی با عنوان " سیگبریت لوثبرگ، با من عروسی میکنی؟ "، از این پیرزن 75 ساله تقاضای ازدواج کرده است.
منبع: روزنامه همشهری 1/5/86
بالاخره دکتر وارد شد، با نگاهی خسته، ناراحت و جدی. دکتر در حالی که قیافه نگرانی به خودش گرفته بود گفت:متاسفم که باید حامل خبر بدی براتون باشم، تنها امیدی که در حال حاضر برای عزیزتون باقی مونده، پیوند مغز.
این عمل کاملا در مرحله آزمایش، ریسکی و خطرناکه. ولی در عین حال راه دیگهای هم وجود نداره. بیمه،کل هزینه عمل را پرداخت میکنه، ولی هزینه مغز رو خودتون باید پرداخت کنید.
اعضاء خانواده در سکوت مطلق به گفتههای دکتر گوش میکردند. بعد از مدتی بالاخره یکیشون پرسید: خوب قیمت یه مغز چقدر میشه؟
دکتر بلافاصله جواب داد: 5000$ برای مغز یک مرد و 200$ برای مغز یک زن.
موقعیت ناجوری بود، آقایون داخل اتاق سعی میکردند نخندند و نگاهشون با خانمهای داخل اتاق تلاقی نکنه، بعضیها هم با خودشون پوزخند میزدند.
بالاخره یکی طاقت نیاورد و سوالی کرد که پرسیدنش آرزوی همه بود: چرا مغز آقایون گرونتره؟
دکتر با معصومیت بچگانهای برای حضار داخل اتاق توضیح داد که: این قیمت استاندارد پیوند مغز! باید یادآوری کنم که مغز خانمها چون استفاده میشه، خوب دست دوم و طبعتا ارزونتر!!!!!!!!!!!!!!
این مطلب رو برای تمام خانمهای باهوشی که به یه لبخند نیاز دارند بفرستید.
بازدید دیروز: 10
کل بازدید :150351
من به سیبی خوشنودم و به بوییدن یک بوته بابونه. من به یک آینه،یک بستگی پاک قناعت دارم.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
هیئت
دیوونه ی تنها
راهنما
پیام کوتاههای بامزه
و خدایی که در این نزدیکیست
وبلاگ شخصی محمد جواد ایزدپناه
طالب یار
توکا
خبرگزاری علم و سیاست
اتاق آبی
کسی که مثل هیچکس نیست
یکی از بندگان خدا
آذرعلوم
دوست دارم تو تنها ارزویم باشی
کوثر
ما هیچ ، ما نگاه
بهار
AZAR EGHTESAD
ستاره مشرق
پری دریایی
ملیکا
از همه جا از همه کس
زورقی در ساحل
عارف