زندگی یک راز است، ناشناختهترین راز خلقت دو مخلوقی که اغلب هیچ نسبتی با هم نداشتهاند و با نشستن بر سفره عقد سرنوشتشان را به هم گره میزنند و پیمان میبندند که تا پایان عمر در خوشیها و مصائب یار و غمخوار یکدیگر باشند و پای به خانهای میگذارند که آشیانه محبتشان است و هر کدام با هزاران امید به آن وارد شدهاند و هیچکدام از این دو قصدی به جز خوشبخت شدن و خوشبخت کردن دیگری ندارد، آشیانهای که ستونش بر عشق و محبت است و نباید کلید آن را به دست نااهلان سپرد.
باید بدانیم خوشبخت شدن و خوشبخت زیستن هیچ فرمول خاصی ندارد. این ما و دید ما به زندگی است که آن را میسازد.
علل بروز اختلافات در زندگی زناشویی عدم درک مقابل توسط طرفین است. اختلافاتی که باعث میشود بارها بگوییم «ما با هم تفاهم نداریم»، زندگی ما گرم نیست، مایکدیگر را درک نمیکنیم و.....جملاتی که تمام عمر در دل زوجین باقی میماند و یا اگر هم مطرح میشود با سکوت طرف مقابل بدون جواب میماند. و در برخی از موارد چنان این تنشهای عاطفی زیاد میشوند که زوجین راهی به جز طلاق و جدایی را نمییابند و هر کدام از آنها با خود میپندارند که همه چیز تمام شد.
کارشناسان امور خانواده معتقدند که سالهای اولیه زندگی سالهایی بحرانی است، سالهایی که با سپری شدن آنها میشود تا حدود زیادی دوام زندگی زناشویی را تضمین کرد. در زندگی زوجین تنشها و چالشهای زیادی وجود دارد که این تنشها نباید باعث پایان یافتن زندگی زناشویی شود.
با هم برخی از دلایل شدت اختلافات بین زوجین را مرور میکنیم به این امید که راهگشای زوجهای جوان باشد.
1-کمرنگ شدن معنویات
هرگاه معنویت در زندگی زوجین جایگاهی نداشته باشد به همان میزان خودخواهیها و کجفهمیها حرف اصلی را میزند. وقتی در زندگی زوجها مردسالاری و یا زنسالاری و خودمحوری جای خود را به خدا محوری و معنویت طلبی بدهد دلها صاف میشود و تنشها کمرنگ میشود و خودخواهیها که زمینه اصلی اختلافات است کنار میرود.
2-برداشتهای سطحی و غلط
در بسیاری از موارد ایجاد کدورتها از عدم درک متقابل توسط زوجین نشات میگیرد و برداشتهای سطحی و غلط است که باعث میشود هریک از زوجین از اعمال و رفتار طرف متقابل برداشتی مطابق با میل خود میکند و واقعگرایی در این مورد جایگاهی ندارد و هریک از زوجین دیگری را به درک نکردن، بیعلاقه بودن، بیفکر بودن و....متهم میکند.
3-کم شدن رفتارهای صمیمی و عاشقانه
اکثر زوجها خصوصا خانمها معتقدند که رفتار طرف مقابلشان نسبت به دوران نامزدی فرق کردهاست و شاید روزانه بارها به خود بگویند آیا همسرم مرا به اندازه اوایل دوست دارد؟پس چرا رفتار او اینقدر سرد و بیروح شده است؟ آیامن تغییر کردهام؟ پس از گذشت چند سال از زندگی زناشویی هریک از زوجین آنچنان سرگرم زندگی و مشغلههای مربوط به آن میشوند که جایگاه رفتار صمیمی و عاشقانه را به کل از یاد میبرند و گاهی اوقات متاسفانه فراموش میکنند. البته این حالت بخاطر مشغله کاری زیاد، مشکلات مادی و فشارهای زندگی ماشینی است که دیگر روحیهای برای ابراز عشق و علاقه باقی نمیگذارد ولی این مسائل نباید باعث شوند و نباید زمینهای را بوجود بیاورند که هر یک از زوجین فکر کنند که فریب خوردهاست و به قول معروف زندگی را باخته است.
4-تغییر خلق و خوی
یکی دیگر از عواملی که در اختلافات تاثیر فراوانی دارد خلق و خوی طرفین است که میتواند بزرگترین تاثیر را در سلامت روانی داشته باشد، بزرگترین مشکلات را با اخلاق حسنه میتوان رفع نمود و همانطور که بزرگان ما گفتهاند سلامت دنیا و آخرت در گرو اخلاق نیکوست و وقتی به یکباره این اخلاق نیکو به اخلاقی زشت و زننده تبدیل میشود چه از طرف مرد و در قالب بهانهجویی، ایراد گرفتن بیمورد از یکدیگر، کج خلقی و... ظاهر میشود، در مدت کوتاهی سلامت زندگی زناشویی را به خطر میاندازد و بیشترین لطمه را به زوجین وارد میکند.
5-کمی مطالعه
با مطالعه و تحقیق زن و شوهر میتوانند بفهمند که به چه چیز نیاز دارند؟ آیا مردها و زنهای ما میدانند که طرف مقابلشان به چه نوع محبتی نیاز دارد؟ آیا محبت از نظر مرد و زن یک مفهوم دارد؟ تفاوتهای عاطفی زن و مرد کدام است؟ زن و مرد از نظر روانشناسی چه تفاوتهایی با هم دارند؟ اینها تمام سوالاتی است که با کمی تحقیق و جستجو میتوان پاسخ آنها را به دست آورد و به این ترتیب سلامت زندگی مشترک را تضمین کرد.
6-عدم اظهار علاقه
اظهار علاقه، زندگی مشترک را از سوء تفاهمات دور میکند. بعضی از زنها و شوهرها وحشت دارند که طرف مقابلشان بفهمد که آنها دوستشان دارند و مداوم واهمه دارند که مبادا این اظهار عشق و علاقه نقطه ضعفی برای آنها به حساب بیاید. در صورتیکه به نظر اکثر محققان و روان شناسان این عدم اظهار علاقه است که ضربات جبران ناپذیری را به زندگی زناشویی وارد میکند، به دلیل اینکه وقتی زن و شوهر به بهانههای مختلف محبت خود را پنهان میکنند ماشین زندگی زناشویی در نهایت با سردی، بیتفاوتی و خاموشی راه خود را میپیماید و حرکت و پویایی و تلاش جای خود را به کینه و نفرت میدهد و تمام عواطف و احساسات پاکی که باید در زندگی و خانواده خرج شود به یکباره به کینه مبدل میشود.
7-سوءظن
اگر مردها و زنهای ما بیاموزند که با وارد شدن به خانه، یکدیگر را سوال پیچ نکنند و به هر چیزی با بدبینی نگاه نکنند آمار خیلی از بگو مگوها پایین میآید. به راستی سوءظن بلای خانمانسوزی است که روزها گریبان بعضی از خانوادهها را گرفته است. فرق نمیکند که این سوءظن از طرف مرد باشد یا زن، به هر حال طرف مقابل را تشویق میکند به گرفتن انتقام، سوالاتی از قبیل کجا بودی؟ چه میکردی؟ با کی صحبت میکردی؟ ساعت چند میروی؟ ساعت چند میآیی؟ و هزارها سوال دیگر، البته وقتی این سوالها در کمال بیمنظوری پرسیده شود هیچ مانعی ندارد. ولی وای از روزی که هریک از زوجین بخواهد یک نتیجه غلط و غیرمنطقی از این سوال و جوابها بگیرد آن وقت است که سوءظن مثل آتشی برخرمن زندگی زناشویی وارد میشود و خشک و تر را با هم میسوزاند و هریک از زوجین که مورد سوءظن قرارگرفته است سعی میکند با انجام همان کارهایی که طرف مقابلش از آنا وحشت دارد انتقام بگیرد و در واقع زن یا مردی که به طرف مقابلش سوءظن دارد با رفتارهای خودش او را میفرستد به طرف همان چیزی که از او وحشت دارد.
8-چشم و همچشمی
یکی دیگر از بلاهای خانمانسوزی که گریبان برخی از زوجها را میگیرد چشم و همچشمی است و در این مورد هریک از طرفین، طرف مقابل را با کسانی دیگر مقایسه میکند و در این قیاس به ناحق همسر خود را پایینتر از دیگران میبیند و این خود سرآغاز سردی و نارضایتی از زندگی است.مثلا شخصی همسر خود را با یک قیافه خاص، شغل، خانواده، شخصیت و رفتار مشخص انتخاب کرده است، حال که چند سال گذشته است این شخص به یکباره تغییر شخصیت میدهد و به فردی مادی و ظاهر بین تبدیل میشود و وقتی همسر خود را با ملاکهای کنونی خود قیاس میکند سازگاری بین همسر خودش و ملاکهای کنونی نمیبیند و همین امر سرآغاز اختلافات فراوانی میشود.
زن در برخورد با مردهای موفقتر از شوهر خودش مرد را متهم به بیعرضگی میکند و مرد در برخورد با زنان موفقتر از همسر خودش همسرش را متهم به بیسوادی، کمفرهنگی و....میکند. زن و شوهر نباید ملاکهای انتخاب خود را تغییر دهند. اگر از آغاز به مادیات، قیافه و خیلی از امور ظاهری دیگر اهمیت نمیدهیم تا پایان باید همینطور باقی بمانیم به دلیل اینکه طرف مقابل ما همان است که خود انتخاب کردهایم پس چرا بدون دلیل به او برچسبهای از سر بیمهری بزنیم و زندگی خود را تلخ کنیم.
9-غیبتهای طولانی
متاسفانه یکی از عوارض زندگی ماشینی که گریبان بسیاری از خانوادهها را گرفته است جدا بودن زن و شوهرها از یکدیگر برای مدت طولانی و یا کوتاه میباشد که همین جدا بودنها در دراز مدت تخفیف عشق و علاقه را بدنبال دارد. کم کم زن و شوهری که یک لحظه بدون یکدیگر نمیتوانستند زندگی کنند عادت میکنند که روزها، هفتهها و حتی ماهها از یکدیگر جدا باشند و بعضا ذرهای ناراحتی و دلتنگی را هم در خود حس نمیکنند. این حالت به خاطر مقتضای فطرت آدمی صورت میگیرد چرا که انسان به هر وضغیتی عادت میکند و چه بسا به زنانی که اینگونه در غیاب شوهران خودف هم زن خانه میشوند و هم مرد خانه آفرین هم گفته میشود ولی متاسفانه باید این واقعیت تلخ را بپذیریم که این غیبتها چه از طرف مرد باشد و چه از طرف زن، کم شدن عشق و کمرنگ شدن علاقه را به دنبال دارد و کم کم زن و شوهر میفهمند که بدون یکدیگر هم میتوانند زندگی کنند و این حالت برای زندگی زناشویی بسار خطرناک است.
10-ورود میهمانان کوچک
یکی دیگر از عواملی که شاید در برخی از خانوادهها مشکلاتی را به وجود میآورد ورود و قدم گذاشتن بچهها به خانه و به قول معروف پدر و مادر شدن است. این واقعه در ظاهر باید خیلی جذاب و شیرین باشد که دختر و پسری که تا دیروز هیچ مسئولیتی نداشتهاند امروز با تولد نوزادی مسئولیت خطیر پدر و مادر شدن را به عهده میگیرند، ولی گاها دیده شده که مشکلاتی را برای پدر و مادرها ایجاد میکنند.مادر آنچنان سرگرم بچه و امور مربوط به بچهداری میشود که فراموش میکند که مرد خانه هم نیازهایی دارد و پدر نیز به خاطر مشکلات اقتصادی و وظایف مربوط به پدر شدن شیفت کاری خود را از یک نوبت به دو یا سه نوبت تبدیل میکند و همین امر باعث میشود که عملا پدر در خانه هیچ حضوری ندارد و فقط به موجودی تبدیل میشود که در پایان هر ماه خرجی برای خانواده بیاورد و دیگر هیچ و همین امر یعنی پدر و مادر شدن که میتواند خیلی جذاب و شیرین باشد عملا زن و شوهر را از هم دور میکند.
زن و مرد با تدبیر باید کاری کنند که ورود یک نوزاد به خانه، زندگی را شیرینتر و جذابتر کند نه سختتر و طاقتفرساتر.
با هم چند مورد از صدها موردی که باعث اختلافات در زندگی زناشویی میشود را مرور کردیم، بامید اینکه همت و انسانیت خود را در رفتار با همسرانمان به اثبات برسانیم و با یکدیگر از روی عشق و علاقه زندگی کنیم نه از روی عادت و اجبار.
در آینده به ذکر مواردی که باعث نزدیکی بیشتر زوجین میشود خواهم پرداخت.
بازدید دیروز: 10
کل بازدید :150355
من به سیبی خوشنودم و به بوییدن یک بوته بابونه. من به یک آینه،یک بستگی پاک قناعت دارم.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
هیئت
دیوونه ی تنها
راهنما
پیام کوتاههای بامزه
و خدایی که در این نزدیکیست
وبلاگ شخصی محمد جواد ایزدپناه
طالب یار
توکا
خبرگزاری علم و سیاست
اتاق آبی
کسی که مثل هیچکس نیست
یکی از بندگان خدا
آذرعلوم
دوست دارم تو تنها ارزویم باشی
کوثر
ما هیچ ، ما نگاه
بهار
AZAR EGHTESAD
ستاره مشرق
پری دریایی
ملیکا
از همه جا از همه کس
زورقی در ساحل
عارف