• وبلاگ : راز گل سرخ
  • يادداشت : از موقعيت فعليتون راضي هستيد؟
  • نظرات : 2 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    نه نيستم

    به خاطر خيلي چيزهايي كه قرار بود بشم و نشدم. قرارم بين اون بود و خودم. قرار بود من هموني بشم كه اون ميخواد. عوضش اون هم نگاش را ازم نگيره . هيچوقت.

    زدم زير قرارمون. همون روزهايي كه اون چيزي را كه ازش خواسته بودم بهم داده بود تا بشم اون چيزي كه اون ميخواد و ...

    گاهي وقتها وقتي ياد قرارم با اون ميافتم؛ مي بينم اون هنوز سر قرارشه . عجيبه ولي هنوز نگاهم مي كنه. و من..

    اگه اون هم مثل من بدقول بود؟

    سلام دوباره ...
    اين عكس آخريه دفعه اول برام نيومد، ولي حالا كه ديدم ته دلم لرزيد ..
    ياد حرف يه معلولي افتادم كه از همون دو تا دست دخترك هم محروم بود ...
    ازش پرسيدند : به خاطر اينكه معلولي ناراحت نيستي؟
    با زحمت زياد كلمات رو جور كرد و گفت : از اين كه باعث ميشم بنده هاي خدا قدر سلامتيشونو بدونند، خوشحالم ...

    خوش به حالش، از همه ي نعمت هاي خدا اگه چيزي گيرش نيومده باشه ، دلش به وسعت دريا بود ...

    صفاي صبرشون ... ياحق!

    سلام.واقعاهمين طوره.من دقيقاهمين احساس روداشتم.ولي دقيقا چندروزپيش كه جوابهاي كنكوراومد؛بااين كه 1ساله خودم دانشگاه دولتي قبول شدم وروزانه.ولي بازم حست رتبه 11يك نفرروخوردم.ولي به خودم گفتم تو هرچقدرهم رتبت ازاون بدترشده باشي فعلاتوموقعيت خوبي هستي ومي توني موفق بشي.به خودم قول دادم حسرت زندگي ديگران رانخورم.وبه اين فكركنم كه قدم بعدي كدومه.

    راستي وبلاگ قشنگي داريدومخصوصاعكس هاي قشنگ تر. علي يارتون

    سلام وبلاگ خوبي داري به وبلاگ من سري بزن

    سلام راز جان...
    خوشوم مياد كه نظرات وبلاگت ، اول با نظر من افتضاح بشه!

    والا ما كه خيلي خوش شانسيم ، همينكه اين قدر علافيم (الافيم ..؟) كه ميام و اينجا تلپ ميشيم ، يعني اينكه خدا سر سلامت بهم داده، اعصاب آروم و قربونش برم يه نيش تا بناگوش باز ... ميگي نه نيگا كن...

    پس در نتيجه من يكي خيلي خوش شانسم ... ولي به نظرم همه آدم ها خوش شانسند چون آدم شدند ... نه؟ (از خودم فلسفي در وكردم ....)


    صفاي قلمت ..... ياحق!
     <      1   2